English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8411 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jump instruction U دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
machined U دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine U دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machines U دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
unconditional U دستوری که کنترل را از یک بخش برنامه به دیگری منتقل میکند , بدون بستگی داشتن به وقوع شرایط ی .
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
inherent addressing U دستوری که حاوی تمام داده مورد نیاز برای آدرس ی که باید دستیابی شود است بدون عمل اضافی
irrespectively U بدون ملاحظه چیزهای دیگر مستقلا
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
tiles U مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
tile U مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
standalone U که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
unattended operation U سیستمی که بدون نیاز به اپراتور یا شخص دیگر برای بررسی کار میکند
monofuel U سوختی که بتنهایی و بدون نیاز به هوا یا اکسیدکننده دیگر مورد استفاده قرارمیگیرد
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
assistance U کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
termed U جمله عبارت
terming U جمله عبارت
term U جمله عبارت
restrictive U جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
word order U ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
change of edge U تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن
cabotage U کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
functional shift U تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
legal U عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
machines U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machined U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
dependent U غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
unmoderated list U لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
folds U یک تکه در یک جهت و تکه دیگر در جهت مخالف تا کاغذ بدون دخالت کاربر وارد چاپگر شود
fold U یک تکه در یک جهت و تکه دیگر در جهت مخالف تا کاغذ بدون دخالت کاربر وارد چاپگر شود
folded U یک تکه در یک جهت و تکه دیگر در جهت مخالف تا کاغذ بدون دخالت کاربر وارد چاپگر شود
accordion fold U یک تکه در یک جهت و تکه دیگر در جهت مخالف تا کاغذ بدون دخالت کاربر وارد چاپگر شود
additional production personnel عوامل دیگر تولد
ignoratio elenchi U سفسطه منطقی که عبارت است از رد بیان یا افهار مخالف بابیان خود
ceteris paribus U ثابت بودن تمام عوامل دیگر
in fact U به عبارت دیگر
videlicet U به عبارت دیگر
to wit <adv.> U به عبارت دیگر
in other words <adv.> U به عبارت دیگر
namely <adv.> U به عبارت دیگر
i.e U مخفف به عبارت دیگر
metaphraze U به عبارت دیگر در آوردن
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
template U دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود
templates U دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود
rug condition U [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
reference U دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند
references U دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
acheilous U بدون لب
acheilos U بدون لب
ex U بدون
wanting U بدون
doubtlessly U بدون شک
indubitable U بدون شک
undoubtedly U بدون شک
bottomless U بدون ته
ex- U بدون
undoubted U بدون شک
but U بدون
not nearctic U بدون
unstressed U بدون مد
without U بدون
goalless U بدون گل
to a certainty U بدون شک
and no mistake U بدون شک
obtrusively U بدون حق
sans U بدون
i'll warrant U بدون شک
diamensionless U بدون اندازه
standstill U بدون حرکت
unwary U بدون نگرانی
dealated U بدون بال
toothless U بدون دندانه
endless U بدون پایان
without recourse U بدون رجوع
voteless U بدون رای
unleaded U بدون سرب
bloodless U بدون خونریزی
diamensionless U بدون بعد
free of tax U بدون مالیات
undoubted U بدون تردید
vibrationless U بدون لرزه
off hand U بدون آمادگی
immediately U بدون واسطه
indiscriminately U بدون تمیز
disposed U بدون پوشش
discontinuously U بدون اتصال
exclusive of U بدون در نظرگرفتن
disconnectedly U بدون ارتباط
dimensionless U بدون بعد
free play U بدون محدودیت
free from slip U بدون لغزش
with in compass U بدون مبالغه
immaculate <adj.> U بدون مشکل
failure free U بدون خرابی
weanting U بدون بی منهای
wayless U بدون جاده
flawless <adj.> U بدون مشکل
sound <adj.> U بدون مشکل
notwithstanding U بدون توجه
warless U بدون جنگ
impeccable <adj.> U بدون مشکل
nonstop U بدون توقف
faultless <adj.> U بدون مشکل
involuntarily U بدون اراده
free from error <adj.> U بدون مشکل
irrespective U بدون مراعات
Nothing down. U بدون بیعانه.
without recourse U بدون حق مراجعه
free from backlash U بدون لقی
without justification U بدون مجوز
exposed U بدون پوشش
unattended U بدون متصدی
seamless U بدون درز
nonboresafe U بدون ضامن
nonsyllabic U بدون هجایی
immethodical U بدون اسلوب
indolently U بدون درد
static U بدون تحرک
stagnant U بدون حرکت
indistinctively U بدون فرق
inoperculate U بدون دریچه
unprofitable U بدون سود
irrespective of U بدون ملاحظه
immusical U بدون هماهنگی
irreflexive U بدون واکنش
inapproachable U بدون دسترسی
inviscid U بدون لزوجت
incognizant U بدون شناسایی
incommunicable U بدون رابطه
inelastic U بدون کشش
decaffeinated U بدون کافئین
humble U بدون ارتفاع
without milk U بدون شیر
ingenuously U بدون تزویر
excluding meals U بدون غذا
nothing if not <idiom> U مطمئنا،بدون شک
intolerantly U بدون بردباری
to be sure <idiom> U مطمئنا ،بدون شک
under one's own steam <idiom> U بدون کمک
wing it <idiom> U بدون آمادگی
in vain <idiom> U بدون تفثیروموفقیت
humblest U بدون ارتفاع
inofficial U بدون اجازه
frozen U بدون ترقی
insecure U بدون ایمنی
indubitable U بدون تردید
bare U بدون روکش
bared U بدون روکش
barer U بدون روکش
bares U بدون روکش
barest U بدون روکش
baring U بدون روکش
backless U بدون پشت
fruitlessly U بدون نتیجه
zero elasticity U بدون کشش
free trader U بدون گمرک
alcohol-free <adj.> U بدون الکل
inaction U بدون فعالیت
non delay U بدون تاخیر
no doubt U بدون تردید
workless U بدون عمل
backless U بدون پشتی
glabrous U بدون کرک
guilelessly U بدون تزویر
bachelors U بدون عیال
freely U بدون محدودیت
unmanned U بدون سرنشین
harmlessly U بدون صدمه
promptly U بدون معطلی
irresponsibly U بدون حس مسئولیت
stateless U بدون تابعیت
bachelor U بدون عیال
unexceptional U بدون استثنا
holdless U بدون گیره
smokeless U بدون دود
intestate U بدون وصیت
cold turkey U بدون آمادگی
faceless U بدون صورت
faceless U بدون ویژگی
hands down U بدون احتیاط
Recent search history Forum search
2New Format
1postside
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1tink and grow rich
1A hero can affect on the people.
1 just got to figure out where to headمعنی این عبارت چیست؟
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1popsicle
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com